موضوع مقاله امروز ما راجع به بازاریابی وایرال یا بازاریابی ویروسی یا Viral Marketing است. نمیدونم چند درصد افرادی که این مقاله رو میخونن اطلاع دارن وقتی به یه چیزی میگیم ویروسی یا وقتی یه چیزی وایرال میشه دقیقاً یعنی چه اتفاقی میفته ولی میدونم اکثراً میتونید حدس بزنید که چه معنی میده.

ببینید الان ما تو سال ۲۰۲۰ هستیم و خب جا داره تشکر کنم از ویروس کرونا که امروز کار من رو راحت‌تر میکنه. بارزترین ویژگی ویروس کرونا چیه؟ این که واگیر داره، همه گیره، به سرعت شیوع پیدا میکنه و یهو به خودمون میایم می‌بینیم همه جا هست!

یه لحظه صبر کنید! فرق بازاریابی وایرال با ویروس کرونا اینجاست که وقتی حرف از ویروس میشه ما ناخودآگاه همه افکارمون پرت میشه سمت مریضی و بیماری و نهایتاً مرگ که خب این ذهنیت وحشتناک واسه همه هستش.

اما نه! اگه یکم تحقیق کنید می‌فهمید که یه سری ویروس‌ها مضر که نیستن هیچ، خیلی هم مفید و به درد بخورن! حالا بازاریابی وایرال یا بازاریابی ویروسی نه تنها بد نیست، خیلی هم سود آوره! و از اون مدلاست که باهاش میتونین ره صد ساله رو یه شبه برین!

ما هر روز داریم راجع به بازاریابی وایرال یه چیزایی میشنویم، مثل یه فیلم یا یه محتوای جدی که به سرعت نور پخش میشه. اما خب سوال اینه که چطوری میشه وایرال یا ویروسی شد؟

آیا دلیلش یه محصول ویروسی یا تبلیغات ویروسی است؟ کمپین های ویروسی یا فقط شانسیه که یهو یه چیزی اینطوری میترکونه!

محتوای وایرال معمولاً یه استراتژی وایرال به خوبی طراحی شده پشت خودش داره. اما خب این وایرال شدن هم تا حدودی به خلاقیت و شانس بستگی داره.

بازاریابی وایرال چیست؟

بازاریابی وایرال یا بازاریابی ویروسی یعنی این که شما بتونید از طریق پیام‌هایی که مثل ویروس گسترش پیدا میکنه نسبت به یه محصول ایجاد علاقه کنید یا زمینه فروش بالقوه برند یا کالایی رو فراهم کنید. یعنی به سرعت از یه فرد به فرد دیگه انتقال پیدا کنه، دقیقاً مثل یه ویروس!

چون تو شبکه‌ها و رسانه های اجتماعی اشتراک گذاری خیلی به سرعت و آسون انجام میشه، میتونیم بگیم بستر اصلی و زیستگاه طبیعی بازاریابی وایرال شبکه های اجتماعی مثل اینستاگرام یا تلگرام و … هستند.

یه نمونه از بازاریابی وایرال ویدئوهایی هستن که مثلاً یه محتوای احساسی، شگفت آور یا خنده دار رو نشون میدن و در یوتیوب و بعدم تو فیسبوک، توییتر و کانال های دیگه به اشتراک گذاشته میشن.

خب خب خب! حالا به اینم توجه کنین که ویروس در هر حال مثل یه شمشمیر دو لبه میمونه. بد نیست این نکته رو بهتون یادآوری کنم که در این نوع کمپین، یه قسمت بزرگی از کنترل به دست کاربرها میفته و خب طبیعتاً این احتمال وجود داره که اون‌ها پیام شما رو اون طور که باید و شاید تفسیر نکنند و حتی غلط تفسیر کنند. و از طرف دیگه هم بازاریابی وایرال میتونه حکم معجزه رو داشته باشه واسه برند شما. از ما گفتن!

نحوه عملکرد یک کمپین وایرال

از لحاظ تئوری، راه اندازی یک کمیپین بازاریابی وایرال خیلی کار آسونیه. خب حالا چیکار باید کرد؟ باید مثلاً یه فیلم یا یه نوع محتوای دیگه که میتونه واسه مخاطب هدف شما جذاب باشه تولید کنید و بعد اون رو بذارین تو اینترنت و شروع کنید به تبلیغ کردنش.

دیگه از این‌جا به بعد تنها کاری که شما باید بکنین اینه که منتظر بمونین تا فیوز روشن بشه و کاربرها شروع کنن به طرز حیرت آوری اون رو به اشتراک بذارن.

مثلاً این مورد که گفتم از پیش برنامه ریزی شده بود و اصلاً نیت ما این بود که محتوامون مثل ویروس منتشر بشه ولی یه وقتایی هم هست که این اتفاق به طور تصادفی میفته. یه کاربر خیلی معمولی میاد یه ویدیوئی آپلود میکنه و یهو این ویدئو دست به دست میشه و همه جا پخش میشه.

برای ویدئوهای تجاری دو نوع استراتژی وجود داره: آشکار و پنهان.

در حالت اول، یعنی به طور آشکار، کاربر از همون اول میدونه داره یه محتوای تبلیغاتی میبینه ولی در حالت دوم، برند حضور واضحی نداره و ممکنه بعدها شما متوجه بشی که این یه ویدئوی تجاری بوده.

اگه از تکنیک بازاریابی پنهان استفاده میکنین اینو بدونین که خیلی باید مراقب باشین تا کاربر احساس نکنه شما دارین تبلیغات انجام میدین و در واقع دارین فریبش میدین، چون اینطوری میشه جریان همون شمشیر دولبه که بهتون گفتم و اینجاست که فعالیت های ویروسی بر علیه شما شروع میشه.

حالا به هرحال چندان مهم نیست که چه استراتژی انتخاب میکنید، کاری که باید انجام بدین اینه که مراقب باشین به «اسپم» تبدیل نشین و واقعاً لازم نیست یک پیام رو بارها و بارها تکرار کنین! بهترین کار اینه که زمان و مکان مناسب رو پیدا کنید و اجازه بدین این فیوز ویروسی خودش روشن بشه.

مزایای بازاریابی وایرال

کم هزینه است

اون ویژگی که بخش بزرگی از بازاریابی ویروسی رو شامل میشه اینه که بیشتر کار رو خود کاربرها انجام میدن. که خب هزینه‌ها رو خیلی کاهش میده. چون اینجوری کاربر داره واستون تبلیغ میکنه بدون این که عضوی از کسب و کار شما باشه یا از شما پولی دریافت کنه. خیلی خوبه دیگه اینطوری لازم نیست پول بدین واسه تبلیغات (این قسمت منو یاد مقاله محتوای تولید شده توسط کاربر یا UGC میندازه. بد نیست اونم بخونید خیلی دیدتون رو افزایش میده و به بازاریابی وایرال هم مرتبط است).

دسترسی آسان دارد

یک ویدئو ویروسی تو اینترنت میتونه در سطح بین الملل در دسترس مخاطب‌ها قرار بگیره بدون این که بخواین یه کامیون پول خرج کنید یا حتی کوچکترین تلاش اضافی داشته باشید. به همین دلیل است که یک شرکت کوچیک یا حتی یه فرد معمولی میتونه دست به بازاریابی وایرال بزنه و فعالیت ویروسی داشته باشه.

رشد زیاد در مدت زمان کم

کمپین های بازاریابی وایرال یکی از معدود ابزارهایی هستند که رشد قابل ملاحظه‌ای دارن. یعنی اصلاً یه فرآیند وقت گیر نیستن! این رشد سریع مدنظر خیلی از بیزینس ها است و توجه اونا رو خیلی به خودش جلب کرده، اما خب خیلی کم اتفاق میفته که رشد سریع تحقق پیدا کنه. بازاریابی ویروسی اینجاست که وارد عمل میشه و کمک میکنه تا این رویا واقعیت پیدا کنه. یعنی حتی اگه رشد انفجاری و خیلی معجزه‌واری هم نصیبتون نشه قطعاً یه رشد پایدار و نسبی خواهید داشت، اونم با هزینه کم!

تهاجمی نیست

در بازاریابی وایرال، این کاربر فضای مجازی است که تصمیم میگیره یه محتوایی رو منتشر کنه یا به اشتراک بذاره. بنابراین احتمالش خیلی پایینه که برند شما عنوان تهاجمی به خودش بگیره. اینطوری درک از برند و تعامل با اون توسط کاربر در مقایسه با تبلیغات کلاسیک و قدیمی به طور قابل توجهی بهتر صورت میگیره.

به ساخت برند کمک میکنه

اگه واقعاً زده باشین تو گوش خلاقیت و خیلی خفن باشین، میتونین محتوایی ایجاد کنید که کاربر خودش تصمیم به اشتراک گذاری اون بگیره. اینجاست که باید بگیم بدون شک بازاریابی وایرال یک ابزار فوق قدرتمند در زمینه برندسازی یا برندینگ هستش!

مثال هایی از بازاریابی ویروسی

این آخر کار بد نیست راجع به چند تا نمونه موفق از بازاریابی وایرال حرف بزنیم که میتونه واستون الهام بخش هم باشه.

مثال اول از بازاریابی ویروسی – Ice Bucket Callange

گفتم اولین مثالم چالش سطل آب یخ باشه که تقریباً همه اسمشو شنیدن و معروفه. این چالش سطل آب یخ هدفش پول جمع کردن واسه کمک به جامعه سرطان در نیوزلند و موسسه خیریه کمک به بیمارهای اسکلروز جانبی آمیوتروفیک در آمریکا بود. داستان این چالش این مدلی بود که اگه شما به این چالش دعوت میشدین یا باید تو ۲۴ ساعت آینده یه سطل آب یخ خالی میکردین روی سرتون یا باید ۱۰۰ دلار به موسسه خیریه کمک میکردین. این کمپین ویروسی که در تابستون سال ۲۰۱۴ اجرا شد باعث شد حدود ۱۱۵ میلیون دلار به خیریه کمک بشه.

بازاریابی ویرال/ چالش سطل آب یخ

البته ما تو این عکس آقای بیل گیتس رو میبینیم یا مثلاً خود رئیس جمهور آمریکا یا خیلی از افراد معروف که سطل آب یخ رو روی سر خودشون خالی کردن! و سوال پیش میاد که چرا اون ۱۰۰ دلار رو به خیریه کمک نکردن؟!! به نظر شما چرا؟

مثال دوم از بازاریابی ویروسی – IHOP: IHOb

در سال ۲۰۱۸ ،IHOP اومد در قالب یک توییت تو فضای مجازی اعلام کرد که اسم برندش از IHOP به IHOb تغییر کرده. اما نگفت چرا و هیچ کسی هم نمی‌دونست که این b که جایگزین P شده به چه چیزی دلالت میکنه و یعنی چی.

توئیتی که منتشر کردن:

For 60 pancakin’ years, we’ve been IHOP. Now, we’re flippin’ our name to IHOb. Find out what it could b on 6.11.18. #IHOb

بازاریابی وایرال

7 روز گذشت و تمام دنیا داشتن فکر میکردن و حدس میزدن که این b یعنی چی؟ چه معنی میده؟ حالا این وسط اکانت‌های رسانه های اجتماعی اونا هم میومدن به این گمانه‌زنی‌ها و شایعات دامن میزدن و میخواستن آتیش ماجرا رو تندتر کنن و در آخر گفتن که b یعنی burgers.

این شایعات و حدس و گمان‌ها باعث شد که IHOP بیش از ۱۱۳ میلیون دلار پول از رسانه های اجتماعی بگیره و فروش همبرگرشون هم افزایش پیدا کنه. با این وجود که این ماجرا یکم بحث‌برانگیز شده بود و خب یه سری از کاربرهای باهوش متوجه شده بودن که هدف از این کار چیه، نمیشه منکر موفقیت این کمپین بازاریابی وایرال شد.

مثال سوم از بازاریابی ویروسی – Dumb ways to die

درسال ۲۰۱۲، قطارهای مترو در استرالیا میخواستند یه راهی پیدا کند تا مردم رو ترغیب کنند که بیشتر مراقب باشن تا قطارها ایمن‌تر بشن. McCann Austealia که یه آژانس تبلیغاتی خفنه اومد به جای این که از در تبلیغات سنتی و ناکارآمد وارد بشه یه انیمیشن به آگهی‌های قطار مترو اضافه کرد.

بازاریابی وایرال

این ویدئو در سال ۲۰۱۳ تو سراسر دنیا پخش شد و در سال ۲۰۱۳ بیش ۶۰ میلیون ببیننده پیدا کرد. اما مهمتر از همه پیام این ویدئو بود که باعث شد آگاهی مردم افزایش پیدا کنه و نسبت به قطار ها ایمن‌تر عمل کنند و در نتیجه منجر به کاهش ۲۰ درصدی نرخ تصادفات مربوط به راه آهن شد.

مثال چهارم از بازاریابی ویروسی – Dove: Real Beauty Sketches

شرکت داو اومد سال ۲۰۱۳ یه کمپین به اسم “ترسیم زیبایی واقعی” راه انداخت. این کمپین به این صورت بود که یک طراح برای چهره خانم‌ها در نظر گرفته شده بود. این طراح چهره، خانم رو نمیدید ولی یه واسطه بین این خانم و طراح بود که ویژگی‎های صورت خانم رو توضیح میداد و طراح، چهره رو طراحی میکرد (البته یه بار هم خانم ویژگی های ظاهری خودش رو میگفت تا طراح بکشه) وقتی این دو تصویر کنار هم گذاشته میشدن طرحی که از روی توصیفات فرد غریبه کشیده شده بود خیلی زیباتر از طرحی بود که از روی گفته‌های صاحب تصویر کشیده شده بود. هدف این کمپین این بود که به خانم‌ها بفهمونه که خیلی زیباتر از اینی هستند که خودشون فکر میکنند.

داو این ویدئو رو به ۲۵ زبان زنده دنیا ترجمه کرد و توی ۳۳ کانال یوتیوب منتشر کرد. این کمپین بیشتر از ۱۴۴ میلیون بار دریوتیوب اونم در عرض یک ماه دیده شد. بیشتر از ۳/۸ میلیون بار به اشتراک گذاشته شد و ۱۵ هزار مشترک جدید به کانال یوتیوب داو اضافه کرد.

حرف آخر در مورد Viral Marketing

کمپین های بازاریابی وایرال این اواخر در اکوسیستم بازاریابی تحولات خیلی بزرگی ایجاد کرده. (البته قبل از اینم تاثیر گذار بوده). بازاریابی ویروسی به طور کلی چشم انداز بازاریابی دیجیتال رو تغییر داده. یادتون نره که بازاریابی وایرال میتونه تاثیر قابل توجهی از برند شما تو ذهن مردم بگذاره.

تاحالا همچین کاری کردین؟ نظرتون راجع به این مقاله چیه؟ اگه فکری تو سرتون هست در مورد بازاریابی ویروسی، بهم بگین.